مگه مي شه باشي و تنها بمونم
محاله بزاري محاله بمونم
دلم ديگه دلتنگيهاش بي شماره
هنوزم به جز تو كسي رو نداره
عوض ميكني زندگيمو
تو يادم دادي عاشقي رو
***
تو را تا ته خاطراتم كشيدم
به زيبايي تو كسي رو نديدم
نگو ديگه آب از سرم گذشته
مگه جز تو كي سرنوشتو نوشته
تحمل نداره نباشي
دلي كه تو تنها خداشي....
نظرات شما عزیزان:
مثل دفترهای قدیمی کاهی بودیم،
دو به دو با هم ...
هرکداممان را که می کندند،
آن یکی هم بیرون میزد از زندگی!
حالا سیمی مان کردند که با رفتن دیگری کک مان هم نگزد...!
آموخته ام ... که اين عشق است که زخمها را شفا مي دهد نه زمان
آموخته ام ... که وقتي با کسي روبرو مي شويم انتظار لبخندي جدي از سوي ما را دارد
آموخته ام ... که هيچ کس در نظر ما کامل نيست تا زماني که عاشق بشويم
آموخته ام ... که زندگي دشوار است، اما من از او سخت ترم
برچسبها: